موسسه فرهنگی ورزشی دوستداران قله ها و طبیعت (کانون کوه)
🔸منطقه: -تهران ، جاده فشم ، روستای امامه
🔷تاریخ اجرای برنامه: ۱۳تیر۹۹
🔸سرپرست برنامه : آقای علی موسوی
🔶کمک سرپرست و راهنما :آقای حسین گرجی
🔷مسئولین فنی برنامه : آقای مصطفی تخیری
🔶رهنما محلی :عباس خسروی)
🌼تعداد شرکت کننده: ۱۲نفر
🍀گزارش نویس: خانم مینا حسینی
موقعیت قله: تهران ، جاده فشم ، روستای امامه
روستای امامه یکی از روستاهای بزرگ ٬ مرتفع و کوهستانی در دامنه ی جنوبی البرز مرکزی ٬ جزء دهستان لواسان کوچک٬ بخش افجه شهرستان تهران و در منطقه شمیرانات واقع شده است.
این روستا در پنج کیلومتری شرق راه اصلی تهران به شمشک و نرسیده به فشم قرار دارد. روستای امامه تهران، از دو آبادی به نامهای امامه بالا و پایین تشکیل شده است ٬ ارتفاع« امامه بالا» از سطح دریا ۲۲۵۰ متر است.
روستای امامه تهران، کوهستانی و سردسیر بوده که آب آن از قناتها، چشمهها و رودهای محلیاش تأمین میگردد. همچنین، این روستا دارای ۳۶ هکتار باغ بوده و درختانی همچون گلابی، گیلاس٬ سیب، آلبالو و هلو در آن ها دیده میشوند. گفتنی است که زبان مردم این منطقه تاتی بوده و گویش اهالی شباهت بسیاری به مردم نور و چمستان دارد.

اطلاعات کلی صعود
مبدأ حرکت: ( پای کار): روستای امامه بالا
ارتفاع مبدا: ۲۲۵۰ متر
ارتفاع قله: ۲۹۴۰ متر
ساعت حرکت: ۷صبحاز محل امامه بالا
تعداد نفرات: ۱۲ نفر
مدت زمان صعود: ۲ ساعت (با سرعت متوسط و نیم ساعت صبحانه)
مدت زمان فرود:
تا «باغچه ی خسروی کلوگان» محل توقف برای صرف ناهار و استراحت۳ساعت
ومجموعا بادوساعت پیمایش بعد ی، ۵ ساعت تا رسیدن به پارکینگ روستای امامه بالا
تاریخ اجرا: ۱۳تیرماه ٬۱۳۹۹
سرپرست برنامه: علی موسوی
کمک سرپرست: حسین گرجی
گزارش نویس: مینا حسینی
نفرات شرکت کننده:
علی موسوی، حسین گرجی، مصطفی تخیری، گشتاسب نصیرپور،حسن سیدیان، فرخنده بوستانی، مینا حسینی، بهروز پدرود، مصطفی امینی، نگار جمشید گرجی، حسین موسوی
گزارش برنامه
روز جمعه ۱۳تیرماه ٬۱۳۹۹ساعت ۴:۱۵ از میدان توحید کرج با وسیله ی شخصی یکی از دوستان به سوی گردنه ی قوچک در شرق تهران محل قرار مشترک با سایر دوستان حرکت کردیم. ساعت حدود ۵:۱۵: در محل قرار بودیم. قرار ساعت ۵:۳۰ بود اما بعضی دوستان با کمی تأخیر رسیدند. ساعت حدود شش از گردنه ی قوچک حرکت کردیم. در نیمه ی راه ٬چهار نفر از همراهان که قصد طبیعت گردی داشتند.به سوی باغچه ی معروف به« باغچه ی خسروی کلوگان رهسپار شدند.

عکاس علی موسوی

حالا تیم کوهنوردی ۱۲نفر بود. ساعت حدود ۷ صبح پای کار بودیم. ( امامه بالا) قبل از هر کاری استارت حرکت زده شد از همان ابتدا٬ شیب بسیار تند و ناملایم بود. به نظر پاکوبی در کار نبود.



راهنما آقای عباس خسروی( یکی از معماران باغچه ی خسروی کلوگان ) علیرغم کهولت سن پاهای چابکی داشتند. در سمت راست زیر پوشش رقیقی از مه صبحگاهی قلل « مهر چال» « هم همن»٬ کلون بستک خودنمایی می کردند.٬ پوشش گیاهی رنگ تابستانی گرفته بود٬ خنکای نسیم صبحگاهی پاها را مشتاق به رفتن می کرد. …بعد از حدود یکساعت گذر از شیب ویک دست به سنگ کوچک و رسیدن به محلی نسبتا مسطح٬ طبق نظر سرپرست معارفه انجام شد نیم ساعت وقت برای صرف صبحانه اعلام شد.
هوا هنوز رنگ و بوی بهار را داشت، با بیشتر شدن ارتفاع بوی مطبوع آویشن به مشام می رسید .در تمام طول مسیر چشمه ی آبی وجود نداشت.
ساعت ۹صبح قله بودیم. یک ربع ساعت برای گرفتن عکسهای یادگاری کافی بود. ساعت ۹:۱۵ از مسیری متفاوت از مسیر صعود به تبع راهنما شروع به فرود کردیم .قراربود نهار را در باغچه ی خسروی باشیم.شیب مسیر فرود نیز بسیار تند بود و مسیر پا کوب مخدوشی داشت. آواز خواندن دوستان هم شوق صعود قله بود و هم واکنشی برای گذر آسانتر از شیب و نیش خار بوته های گون و خار . شن اسکی پایان مسیر٬ کار را ساده و در عین حال سخت می نمود.


ساعت حدود ۱۲:۳۰ به باغچه خسروی رسیدیم. اینجا انسان به یاری طبیعت بزمی مهیا نموده بود سه سکو در سایه سار درختان گردو و توت٬ وآواز پرطنین فرود چشمه ای که آبشاری شده و اینجا و آنجا لوله های آبی جهت دسترسی آسانتر تعبیه کرده بودند. اجاقی با شعله های آرام و کتری هایی سیاه بی گفتگویی تو را به نوشیدنی گرمی دعوت می کرد، مناظر همه و همه نوازشگر چشم بود ند و آرام دهنده ی پاهای خسته از راهی پر نشیب. اولویت با شستن دست و صورت و در آوردن کفشها ی کوه بود ٬ سپردن پاها به سردی آب ٬ خستگی را می شست و تر و تازگی می آفرید. وجود سرویس بهداشتی تمیز ٬ امکان بسیار جالب توجهی بود.
معماران خوش ذوق « باغچه ی خسروی» که با دل و جان و بی چشمداشتی کار کرده و از دل سختی اسباب آسایش رهگذران و کوهنوردان را فراهم کرده بودند. بیشتر از آنچه که انتظار داشتیم به فکر پاهای خسته ی ما بوده اند. دیدن دمپایی ها واقعا لبخند را بر لبمان آورد تا فارغ از کفش کوه٬ راحتی را با تمام وجود حس کنیم، نوشیدن چای آلبالو برای تکمیل این آسایش مزید بر علت بود.. جرعه ای خواب نیز در سایه ی در ختان و خنکای هوا ٬ مایه ی آرامش وروح افزا بود. با فراغ بال نهار را روی اجاق آتشی گرم کردیم و سفره ی نها ر را گستردیم. فرصتی نیز فراهم شد تا بعد از صرف نهار با همنورد ان و دوستان طبیعت گرد گپ و گفتی از هر دری داشته باشیم.


ساعت ۱۶ با سکو٬ آبشار و چشمه خداحافظی کردیم٬ مسیر برگشت برای رسیدن به محل پارک ماشینها ابتدا باریکه راه مسطحی بود و بعد شیبی را از سر گذراندیم بعد از دست به سنگی نه چندان دشوار به کناره ی رودخانه رسیدیم ٬ سایه سارهای گسترده ی طبیعی در کنار رودخانه ذوق شب مانی و برپا کردن چادر و افروختن اجاق را در دل بر می انگیخت. در ادامه کوچه باغهای زیبای « امامه” مارا به سوی ده هدایت می کردند.ساعت ۱۸:۰۰ به ده رسیدیم .حدود نیم ساعتی در آنجا منتظر ماندیم تا دوستانی که جلوتر به سراغ ماشینها رفته بودند برسند. سوارشدیم ٬ در ابتدای راه٬برگشت با نوشیدن دوغ سرد که سرپرست برنامه تهیه کرده بودند از هم خداحافظی کردیم و به سوی مقصد روانه شدیم.
تهیه و تنظیم گزارش مینا حسینی
به امید صعود های ایمن تر
موسسه فرهنگی ورزشی دوستداران قله ها و طبیعت (کانون کوه)